خاموش روشن

نوشتن برای خواندن

خاموش روشن

نوشتن برای خواندن

دلنوشته ۴۰۳

دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۱۴ ب.ظ

به نام خداوند بهار

 بهار فصل زنده شدن دوباره، وقتی سرما،شاخه های خشک و سفیدی برف همه جای طبیعت را فرا گرفته است، و باور کردی دیگر شروعی جدید در کار نیست بهار با امدنش حیات و امیدی دوباره را به ارمغان می اورد .

تکرار این فصل ها ، بهار، تابستان، پاییز و زمستان در هر سال انگار میخواهد به تو بگویید در هر لحظه ای از زندگی ات هستی نا امید یا مغرور نباش ، هیچ چیز پایدار نیست و جهان و زندگی در حال گردش است یا به بیان حافظ؛

یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور

 

کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور

 

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن

 

وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور

 

گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن

 

چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور

 

دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت

 

دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

 

هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب

 

باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

 

ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد

 

چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

 

در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم

 

سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور

 

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

 

هیچ راهی نیست، کـ‌آن را نیست پایان، غم مخور

 

حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب

 

جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور

 

حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار

 

تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور

*******

بهار، با هوای خوب و تازه‌ای به زندگی ما رنگ و بویی جدید می‌بخشد. در این فصل، قطرات باران به زمین فرستاده می‌شوند تا طبیعت از خستگی خود رهایی یابد و روح ما نیز شاداب و زنده شود. زندگی همچون بهار، پر از زیبایی و بوی خوش است. همانند گل‌هایی که در این فصل از خاک سرد جان می‌گیرند، در روزهای ناامیدی نیز امید دوباره در دل ما شکوفا می‌شود.

عمر، همچون یک فصل بهاری است که با سرعت از دست ما گذر می‌کند و فقط خاطرات خوشایندی را به یاد ما می‌آورد.

زندگی کوتاهه....

 از این لحظات و ثانیه ها لذت ببریم.

 از لبخند غنچه گل و برگ سبز درختان ذوق زده بشویم .

 از آسمان آبی، ابر تپلی سفید ...

 از پروانه ها، کفشدوزک ها، زنبورها، مورچه ها....

از هوای گرم ....

 نور خورشید ...

از باد و باران ....

 از هر چیزی....

 همه چیز را با وجود به آغوش بکشیم انگار این اخرین بار است ...

که چشم هایمان می بیند ...

 گوش هایمان می شوند...

و پوستمان لمس می کند....

زنده ، زندگی کنیم...

 زنده باشیم قبل از اینکه بمیریم...

 

 

  • Bidar Bidar

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی