سلام .
امیدوارم که حال دلتون خوب باشد. در این پست سعی دارم گاه گاهی از تفاوت و شباهت های زندگی و سیستم منطقی بگوییم . و افکارضدو نقیض خودم را به اشتراک بگذارم.
*****،*
در طراحی الگوریتم ها، بعد از بررسی همگرایی الگوریتم به جواب،به بحث هزینه می رسیم .هزینه ذخیره سازی و زمان .
برای یک سیستم منطقی اینکه چه اطلاعاتی ذخیره و چه زمانی صرف حل یک مسئله می کند مهم است، زیرا ظرفیت ذخیره سازی محدود دارد و زمان برای کارفرما مهم است .
و شایداین ویژگی سیستم های منطقی برای ادم ها هم مفید باشد، ادم هایی که زمان محدودی دارند اینکه بدانند چه خاطراتی را ذخیره و چه اتفاقاتی را فراموش کنند . اینکه بدانند چه ادم های را کنار خود نگه دارند و از چه ادم های بگذرند . وزمان خود را صرف انجام چه کارهاو ادم و اهداف کند .
*************
یکی از مهم ترین مباحث در بحث طراحی الگوریتم این است که آیا الگوریتم طراحی شده به جواب همگراست یا نه ؟
بعضی از الگوریتم ها بطور مستقیم به جواب همگرا هستند، بعضی از الگوریتم ها دنباله از اعداد ایجاد می کنند که حد این اعداد هنگامی که به سمت بینهایت میل می کنند به جواب همگراست .
ولی بعضی از الگوریتم ها نه به جواب اصلی، و نه به دنباله ای از اعداد که همگرا به جواب باشند، نمی رسند،و در یک کلام واگرا هستند .
علت واگرا شدن الگوریتم می توانند چند مورد باشد :
۱_ راه حل مسئله اشتباه است.
۲_خطای های محاسباتی(گرد کردن، تقریب زدن و مدل بندی.)
۳_ انتخاب نقطه اولیه.(بعضی الگوریتم ها به نقطه شروع حساس هستند و فقط در زندگی جواب، به جواب همگرا می شوند.)
و....
زندگی هم یک سیستم است، که با انتخاب یک راه و روش برای مواجه شدن با مسائل و مشکلات ،روزها را سپری می کنیم . اگر هدف، و یا مشکلی داریم ، ولی هرچقدر تلاش می کنیم و حل نمی شود ، یعنی روش انتخابی ما واگراست.
یک جای کار ما اشتباه کردیم ....
نباید نا امید بشویم،نباید فقط یک روش هر روز و هر روز تکرار کنیم با اینکه میدونم جواب یکسانه....
باید برگردیم عقب....
دوباره و دوباره طرح بریزیم ...
مدل بندی کنیم ...
راه های متفاوتی را امتحان کنیم ...
تا زمانی که به نتیجه مطلوب برسد...
بعضی وقت ها سال ها زمان می گذرد و ما به هدف نمی رسیم ولی باز هم نباید نا امید شد ....
شاید راه و روش ما درست است ، ولی زمان و یا نقطه شروع ما اشتباه باشد. و زمان مناسب رسیدن ما به جواب ده سال آینده باشد و تلاش این روز ها به شکست مواجه بشود. اگر از راه خود مطمئن هستید ، نا امید نشوید و تلاش کنید ...
گاهی وقت ها،هم روش ما درست است و به نتیجه مطلوب خواهد رسید ، ولی نه بطور مستقیم ،بلکه باید بعضی اتفاقات خوب و بد رخ بدهد و در اخر به جواب برسیم .
و در آخرزندگی واقعی بر خلاف سیستم منطقی برای شکست ها و زمان از دست رفته،به ما جایزه ی گرانبها، به نام تجربه هدیه میدهد و آموختن و به کار گیری این تجربه ها نشان دهندهوش ذکاوت ماست ....
از شکست ها ناامید نشوید...
و از زندگی دست نشوید....
هر لحظه یک تجربه است...
*********
الگوریتم...
برگرفته از خوارزمی بزرگ...
مردی که در دل تاریکی، مشعل نظم را برافروخت...
اولین کسی که نگاه حل مسئله را به مسیر گامبهگام تبدیل کرد...
تجسم تفکر منظم در جهانی بیسامان...
الگوریتمها
توالی دستوراتیاند،
که با صبوری، ما را از مجهول به معلوم میبرند…
گام به گام، نه شتابزده، نه پریشان.
از دل پرسش، تا آستانهی پاسخ.
این سازوکار منطق،
همان است که در زندگی نیز حضور دارد—
شاید خوارزمی،
الهام خویش را نه از هندسه و عدد،
که از مراحل رشد گیاهان گرفته باشد،
یا شاید از پنج مرحلهی عشق نظامی…
که از دیدار آغاز میشود، تا فنا در معشوق…
هر چه هست، حقیقتی است ساده و ژرف:
برای رسیدن به هدف،
باید آهسته رفت…
باید گامها را شناخت…
باید بین صفر و صد، صبور ماند…
اما ما،
وارثان عصر شتاب و اضطرار،
دیگر با «فرآیند» بیگانهایم…
ما خیال میکنیم
میتوان از بذر به گل رسید،
بیآنکه خاک خورد،
بیآنکه نور گرفت،
بیآنکه ریشه زد…
و این خیال جهش،
چون افتی بر جان ما افتاده...
روانمان را فرسوده،
طی طریق را بیمعنا کرده...
به گامها ایمان نداریم،
به صبوری و پیوستگی شک داریم...
ما از غذاهای فستفودی لذت میبریم
نه بهخاطر طعمشان،
بلکه چون منتظر شدن را یادمان رفته…
چون مراحل را نمیخواهیم،
فقط مقصد را، بدون مسیر.
و شاید…
اگر کمی بیشتر پشت سیستمها مینشستیم…
و با چشمهای باز، تماشاگر مراحل پردازش میبودیم…
اگر میدیدیم که چگونه الگوریتم گامبهگام،
با آزمون و خطا، با منطق و حافظه،
مسیر را میپیماید تا به پاسخ برسد…
شاید آنگاه، این گامها دیگر برایمان خستهکننده نبودند…
و شاید…
اگر به اصل خویش بازمیگشتیم…
به آن نَسَقی که درونمان میدانست زمان میخواهد برای رُستن،
دستورات نیز برایمان ناخوش نمینمودند…
شاید همین مسیر، با تمام سنگلاخ و پیچوتابش،
برایمان شیرینتر مینمود...
و با افتخار، آن را گام به گام،
با دل آرام و ذهن روشن، طی میکردیم…